ازدواج اجباری
تمام کوچه را چراغونی کرده بودند.صدای آهنگ کل کوچه راپر کرده بود.صندلی ها به ترتیب ومنظم چیده شده بودند .کم کم مهمانهاهم وارد شدندواز آنها به خوبی پذیرایی می شد.شب عروسی زینب دختر حاج عمران است وتنها کسی که امشب خوشحال نیست خود عروس است.او هیچ علاقه ای به صمد پسر حاج ابراهیم ندارد.صمد تک پسر شرور وقلدر حاج ابراهیم است ودست رو هر دختری می گذاشت بدون چون وچرا همه باید تقدیم می کردند.از قضا چشم صمد فقط زینب…